معنی کف سن - جستجوی لغت در جدول جو
کف سن
کفگیر
ادامه...
کفگیر
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کف سنگ
(کَ سَ)
سنگی که با دست نگاهداشته و بدان چیزها را بروی سنگ صلابه کنند. و سنگی که بدان فندق شکنند. (ناظم الاطباء). کوبه. (منتهی الارب)
ادامه...
سنگی که با دست نگاهداشته و بدان چیزها را بروی سنگ صلابه کنند. و سنگی که بدان فندق شکنند. (ناظم الاطباء). کوبه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
کم سن
بچه، بچه سال، خردسال، طفل، کودک، نوباوه
متضاد: مسن
ادامه...
بچه، بچه سال، خردسال، طفل، کودک، نوباوه
متضاد: مسن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کف زن
کفگیر
ادامه...
کفگیر
فرهنگ گویش مازندرانی